نماز
باز هم نماز را
گوشهاي نشسته خواند
با صداي پير خود
با دل شكسته خواند
غصه از صداي او
دانه دانه ميچكيد
بر شيار صورتش
جوي گريه ميخزيد
دستهاي خسته را
سوي آسمان گرفت
مثل شاخه سبز شد
غنچه داد و جان گرفت
روي دستهاي او
چند كفتر دعا
دانه دانه پر زدند
تا به اوج، تا خدا
او نماز خويش را
سبز و عاشقانه خواند
بر شيار صورتش
جاي پاي گريه ماند
محمود پور وهاب
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
من مسلمانم قبله ام یک گل سرخ جانمازم چشمه ، مهرم نور . دشت سجاده من . من وضو با تپش پنجره ها می گیرم در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف . سنگ از پشت نمازم پیداست : همه ذرات نمازم متبلور شده است . من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد ، گفته باشد سر گلدسته سرو من نمازم را ، پی (( تکبیرة الاحرام )) علف می خوانم پی (( قد قامت )) موج . سلام من به هر چه وبه هر کــــسی که با سحر تمام جسم و جان او پر از نماز می شود . . .
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
پیوندهای روزانه
آمار سایت